علی علی ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

قشنگ ترین تجربه

بهشت در اردی بهشت...

سلام شیرین من! اگه يكروز دونستی كه روحت توی خونه جاش نمیشه ، اگرحالت رو نفهميدی، يكروز كه آسمون دلت شورگريه داشت کوله ت رو بردار و بزن به دل دشت. پسر كوچولوی دوست داشتنيت رو كه چال لپ هم داشت و يك بغل محبت صاف بي موج، بذار توی آغوشت و بوسه ای از موی عطرآگينش بردار. پيش از رفتن مطمئن شو كه  جاش خوب و راحته ، اما او خوب مي تونه تماشا كنه جاده رو . بذار طبیعت سلولهای روحت رو شست و شو بده و زنده ت كنه. بذار سیلی بزنه بر هر چه دلتنگی و اضطراب و بدخلقی. بذار پاكت كنه. برای پسرت آواز بخون و مكث كن تا با اون صدای نازكش همراهيت كنه. وقتي خنده آسمونیش توی هوا پيچيد، دنيا برات آفتابي مي شه. خورشيد سعادت مي درخشه  از ورای اونه...
14 ارديبهشت 1391

من چه سبزم امروز ...

سلام به تو و نگاه تو پسرم در دمادم جدایی گاهبگاهمان که هر بارش به تولدی دوباره برای تو می ماند و زجر زایشی برای من! انقدر دیر می یام که مدتی طول می کشه که دستام به لمس دگمه های کیبورد و پیدا کردن ضرباهنگ معمول نوشتاریم اخت بشه.دوباره اومدم اینجا باز کن منم ... منم مامانت ،مامان همون پسرک ناز طلایی ام !!!یعنی قراره اینقدر زود بزرگ بشی مامان؟ منی که اینروزها اون لذتی رو که باید از لحظه لحظه بزرگ شدنت ببرم رو نبردم... اینکه مامان مجبوره چند ساعتی از روز رو کنارت نباشه بزرگترین علت این نیومدنها و ندیدنها و لذت نبردنهاست...  هنوز در ابتدای راهيم؛ راهي كه پايانش ؟؟؟؟... اما در 17 ماه گذشته خوب ياد گرفته ...
1 ارديبهشت 1391

برگ سبز...

خالق بهار! خالق همه آنچه خوب است!   خالق سبز آفرینش و نارنج   خالق عطر نسرین ها ! می فشارمت در آغوشم سبز .... و از صمیم دل همه سپاسم را نثار مهربانی بی حساب شما خانواده خوبم می کنم عیدانه های اولین عید با علی ... عیدی های نقدی: باباجون(بابا ی مامانی): 50 هزار تومان باباجون(بابا ی بابایی): یکصد هزار تومان مامان جون(مامان بابایی):50 هزار تومان عمه فریبا:50 هزار تومان عمو فرید:50 هزار تومان عمو مجید:50 هزار تومان عمو مهدی:50 هزار تومان دوست بابایی:یکصد هزار تومان دوست جونی های مامان:یکصد هزار تومان و ...
31 فروردين 1391

پسر "زنگوله پا" م

".... حالا علی کوچولو سرگرم کاری سخته کارش چیه؟ معلومه سیب چیدن از درخته سیب‌ها رو دونه دونه تو سبدها می‌چینه شاید داره سیب‌ها رو برای ما می‌چینه علی کوچولو ! نیفتی از بالای نردبون _ مواظبم! می‌دونم محکمه پام روی اون ...."  شعر از ترانه‌های شیموشیموی ناصر کشاورز؛ که به جای شیموهاش می‌خونم علی و نمی دونی چقدر ذوق می کنی تو !... گلم! همیشه فکر می‌کردم منزوی‌ و امین‌پور‌ها بودن، فروغ و سهراب  و مشیری بودن ها ؛ حالا فکر می‌کنم کشاورز و شعبان‌نژادها بودن، عــالمی داره! "زنگوله پا کنار جو راه می‌ره زیر درختهای هلو راه می‌ره جست می زنه روی دو پا م...
25 فروردين 1391

بچه بادومه، دندونش مغز بادوم!

قبل از هر چیز،  از دوستان گلم که توی کامنت ها اظهار محبت کرده بودند ممنونم و واقعا به داشتن تک تکتون به خودم می بالم و خیلی عذر می خواهم که نگرانتون کردم. این مدت به خاطر شرایط موجود اوضاع روحیم خیلی بهم ریخته بود به عوضش اومدم که خبر خوبی رو بدم: اولین دندون علی امروز درست در هفت ماه و نیمگی درآمد. هورررررررررررررررررررا. دندون پیشین سمت چپ فک پایین امروز لثه رو شکافت و جوانه زد. دلم می خواست ترس از میکرب نبود و یک دل سیر، دندونش روبوس می کردم! تو این مدت  لثه های خوشگلش یه کم متورم شده بود اما از دندون خبری نبود. آب دهانش زیاد شده و تمایلش به گاز گرفتن انگشتان ما نشان از دندونهایی می داد که تو راهن اما هنوز نر...
22 فروردين 1391

شکرانه...

به خدا منم سرگشته ی حیرانت ای دوست... به شهاب من امروز لبریزم! پر از خدا ، پر از بوی ملکوت!!! که مرا می برد به اوج صداقت ها ...مادرانه ها  قدمهایت استوار و وجودت جاودان  شهاب جان! برای مادرت داد بزن خوشبختم ....داد بزن هستم تا تو هستی و زندگی می کنم تا "شقایق هست" ...فریاد کن حتی اگر درد داری !  شهاب عزیز  " بهار ... این مظهر تولد و سرسبزی دوباره آمد تا به تو بگوید  اگر نمی شود همیشه سبز ماند ... می شود دوباره سبز شد"  ............................    به  پسرک مامان ،کوچولوی شیرین  تو مهربان بمان، چون هميشه&zw...
19 فروردين 1391

هفت سین ما ...

شهر به من لبخند می زند، همه کوچه ها سرشار از عطر خوش شکوفه های بهاری، " ریه را از ابدیت پر و خالی" می کنم....   تپش قلبت به همراه شکوفه های بهارصورتی پوش همواره پر از طراوت و تازگی ، نازک دلت همیشه خوش و سلامت . عکسهای عید پارسال رو که مرور می کنم، احساس می کنم چه راه درازی رو آمده ایم. سال گذشته، با همه سختی ها و خوبی ها و فراز و نشیب هاش گذشت. من ایمان دارم که امسال، برای همه سال بهتری است. پر از اتفاق های خوب و شاد. چیزی ته دلم، به لطافت بال زدن پروانه ها می لرزه و بشارت می ده که امسال، به لطف خدا سال دیگری است.  از 6 نوروزی که زیر یک سقف بودیم، این سومین هفت سینی بود که توی خونه خودمون چیدیم. سه سال دیگ...
9 فروردين 1391
1