علی علی ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه سن داره

قشنگ ترین تجربه

برای سپیده ی صبحم ***ضحی***

1391/6/3 11:23
1,890 بازدید
اشتراک گذاری

(زهرا-خاله سمیه (مامان ضحی)- ضحی-باغ پدربزرگ)

برای تو عزیزِِِ ِجانم که با حضورت دنیای همه ی ما بهتر از آنی شد که پیش از این بود.

 ضحای کوچک من،شیرین ِ شیرین زبانم !آنروزها  آمدنت برای همه ی ما یک تصور دلنشین و یک روزشمار معکوس شده بود .اشتياق برای ديدنت، بوسيدنت و دوستی با تو...و تو آمدی در سحرگاه چهاردهم رمضان در سپیده دم سوم شهریور ٨٩ ،وقت اذان صبح ...به گمانم حالا دیگر ضحای قصه ی ما خوب می داند که همه ی ما به داشتنش به خود می بالیم

(تاریخ عکس :بیست مرداد)

بانوی شهریوری من ! اما کسی دیگر هم هست که با تو حرفی دارد. آن چشمهای درشت و نگاه عمیقش را ببین که همیشه لبخندکی تویشان پرپر می زند! همان مرد کوچولوی من که یاد گرفته روی شست پاهایش بایستد و خودش را به جلو پرتاب کند،که الان مدتی ست باسنش را بلند می کند و با چرخش ٦٠درجه ای باسنش با شیوه ای منحصر به فرد به جلو می رود همانکه تا چند وقت پیش گاهی که از عقبروی مدام و فاصله گرفتن از اشیایی که دوستشان داشت بی اندازه دلگیر می شدو می زد زیر گریه ! گوش کن به فس فس نمکینش، ها! همین است! می خواهد ازطرف همه به تو بگوید:

ضحای عزیزم تولدت مبارک!  دو سالگیت ســــــــبز

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (20)

مامان رومینا
4 شهریور 91 11:09
خانمی ایتقدر شیرین مینویسی که از خندونشون سیر نمیشم.پس شما هم مثل ما شمارش معکوس دارید تا یه تولدایشالا که همیشه سالم باشن این وروجکارومینا هم ایستادنش مثل علی کوچولوئه رو شستش وایمیسه


لطف داری گلم. ممنون که می خونی . رومینای تپلکم رو ببوسش لطفا
مامان آرمیتا
4 شهریور 91 11:56
من رویایی دارم رویای آزادی
رویای یک رقص بی وقفه از شادی
سلام خوشکلای خاله من دوست خاله سلیمه هستم تولدتون مبارک
کاش ماهم توی تولدتون بودیم هورااااااا
حالا که نیستیم بوسسسسسس می فرستم به تپلا


سلام پریچهرجان. قربون قدمت. کاشکی بودید تولد علی شانزدهم هست بخاطر اینکه باباش توی جشنش حضور داشته باشه. سلیمه گفته که شما از 15 ام عازم سفری. خوشحال میشدیم در خدمتتون باشیم. سفرتون خوش ممنون از حضورو تبریک قشنگتون. آرمیتای خوشگلم رو ببوسش لطفا
مادر کوثر
4 شهریور 91 12:16
آخیییییییییییییییییی
تبریک تبریک

چه عکسای باحالییییییییی


ممنون خاله جووون
زهره مامان نیایش
4 شهریور 91 15:04
به به تولده
منم تولد ضحی گل رو بهتون تبریک میگم الهی که همیشه سالم باشه این دختر ناز و قدر این خاله ی مهربون و خوش ذوقش رو بدونه هدیه من برات یه دنیا عشقه عزیزم و برای علی نازم و برای مامان بهتر از برگ گلش
تولد علی جون شاه پسر هم پیشاپیش مبارک شاد و سلامت توی دستای امن خدا باشی گلم


ممنون مهربونم . ممنون از صفای قدمت و هدیه قشنگت برای ضحی و علی
زهره مامان نیایش
4 شهریور 91 15:05
پوران عزیزم خیلی خوشحال شدم اوومدی عزیزم کامنت های پر مهرت رو خوندم و جواب دادم ولی باز اومدم عزض ارادت کنم و بگم خیلی دوستت دارم همیشه شاد باشی و سبز و پر انرژی بازم ممنون از این همه محبتت


فدات بشم دوست گلم. زهره جون اصلا قابل تو رو نداشت . ندیده خیلی خیلی توی دلم نشستی باور کن. منم دوستتون دارم
خاله سلیمه
4 شهریور 91 18:06
ضحای قشنگم تبلور تمام احساسات پاک و بی بدیل، تولدت مبارک خاله جان .برایت آینده ای درخشان آرزومندم که ایمان دارم در سایه مهرمادر و پدرخوبت رسیدن به آن دور نیست!!!

آسمانهایت همیشه پر از پروانه ،ستاره ی زندگیم...
زمینت پر از بنفشه پرازاقاقی ، اطلسی نازم...

چشمهایت پر از خواب طلا چشمان خمار من

من به آن دست های کوچولویت معتقدم همان دستهایی که پارسال این موقع ها بلکه هم زودتر تمام پورتهای کامپیوترم را باز می کرد و سرجایش میگذاشت به درستی و امروز با همان دستها ی معجزه گرش تمام دیوارهای اتاقم را نقاشی می کشد.
فدای تو نابغه ی کوچک خودم که پارسال این موقع ها وقتی هنوز علی به دنیا نیامده بود روزی هزاربار لباسهای علی را از کشومیریخت کف اتاق و نازشان می کرد و می گفت" نااااژی داوداوشییی"
.عاشقت می شوم خاله جان وقتی با آن صدای ناز و آهنگینت میگویی " ضحی ، مامان باباشو دوش داره"
وقتی هرچه می بینی میگویی " آجی این مِثِ اووووتاخِ(اتاق) منه" عاشقتم وقتی می خواهم دمپایی مامانت را بپوشم میگویی "آجی نپوش دمپایی مامان منه" یا مثل همین دیشب که داشتی از خانه ما می رفتی به بابات گفتی" بابا مهدی تو بَاَلم تُن(بغلم کن) مامانی خسته " و صدها جمله ی دیگر که با ادای هر کدامش تورا هربار خوردنی تر از قبل می کند با آن لهجه ی شیرین و بامزه ی "هفت رنگت" با آن طنین صدای ناز و خوش آهنگت.فدای تو وقتی با دقت برنامه های عمو پورنگ و خاله شادونه را نگاه می کنی و بعد هم برای من تعریف می کنی و وسطش لحنت را پرسشی می کنی فدای تو که آهنگ شعرهایش راهمه از حفظی. فدای تو شیرین زبون شیرین ادای من که محال است کسی با دیدن تو و رفتار و حرکات و حرفهایت بتواند حدس بزند که تو همه اش دو سال سن داری . دنیا ی ما با وجود تو هیچی کم ندارد. من مطمئنم سوم شهریور تا ابد توی دنیا ماندگار می شود...
تولدت هزاران بار مبارک



خداوند هردوی شمارو برای ما حفظ کنه .ضحی حتما قدر خاله ی مهربون و بهتر از برگ گلش رو می دونه.خاله ای که همه جوره به فکرشه. خاله ای که اینروزا با همه ی دلمشغولیهاش داره برای خواهرزاده گلش دامن توتو و لباس می دوزه. پاینده باشی خواهر گلم.

خاله سلیمه
4 شهریور 91 18:07
اون پسمل تپل مپلتم بچلونش جای من بی زحمت


خودت که داری هرروز زحمتش رو می کشی
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
5 شهریور 91 10:42
سلااااااااااااااااااام.تولد تولد تولدت مبارک خانم خانما.ایشالله جشن تمام موفقیتها و شادیهات گل دخملی.
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
5 شهریور 91 10:42
یعنی اینقدر عکس بازی کردن این وروجکها شیرینه که از دیدنش سیر نمیشم.


مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
5 شهریور 91 10:44
علی جونم یک قدم مانده به صبحت هم مبارک.قدر همه عزیزانت رو بدون.
مامان آرمیتا
5 شهریور 91 11:00
سلام ،راستی خاله سلیمه دامنی که می خواستی بدوزی تمام شد آخه می خوام واسه دخترم بدوزم زودتر بیار تا ببینم
زهرا از نی نی وبلاگ213
5 شهریور 91 11:23
تولد پرنسس کوچولوی ما ضحی خانوم مبارک باشه تولد شاهزاده کوچولوی ما علی ناناز هم پیشاپیش تبریک میگم و روی ماه این دو تا غنچه گل رو میبوسم
مامان حسني
6 شهریور 91 8:42
سلام تولدضحي جان نازنين مبارك خداحفظش كنه هميشه خوش وخندون باشه راستش هروقت ميبينمش فكرميكنم خيلي شبيه حسني هست خصوصا اون موهاي فرفريش علي اقاي نازم را هم ببوسش كه عاشق لپاش هستم
مامان حسني
6 شهریور 91 8:44
امروز تولد گل پسرمونه ديگه هوراااااااااااااااااااااا تولدش مبارك باشه هميشه با لب خندون باشه الهيييييي منتظرپست تولدما به به چه شود مامان جون ازحالا مي گم خداقوت
مامان نیایش
6 شهریور 91 11:12
علی جونم تولدت مبارک ان اشا لله که سالیان سال شاد و سلامت زیر سایه ی سبز مادر و پدر گلت خاطرات زیباتون رو جشن بگیرید و یادبود ها ی به یاد ماندنی و زیبایی داشته باشید پوران عزیزم تبریک میگم بهت از صمیم قلب اولین جشن تولده زیباترین تجربه ی آدم خیلی به یاد موندنی هست الهی که تا ابد هم براتون یاداور خاطرات شیرین باشه این جشن و شادی
مامان فاطمه
6 شهریور 91 11:54
سلام عزیزم تولد یک سالگی میوه شیرینت مبارک یکسال به سان باد گذشت و نسیم خوش با هم بودن را به جا گذاشت امیدوارم سالیان سال زیر سایه حق شاد و تندرست باشید دنیا به کامتان باشد امیدوارم اولین کسی باشم که اثر تولدت مبارک را برای علی نازم به تحریر در می آورم بر شما نیز مبارک و فرخنده باد این روز زیبا
مامی امیرحسین
6 شهریور 91 12:36
تولدت مبارک ضحی کوچولوی نازنین.خوشبحالت که همه اطرافیانت خوش قلم و خوش قلبن و حسابی از خجالتت درمیان.
سمانه مامان پارسا جون
6 شهریور 91 17:45
تولدت مبارک گلم
آرزوی من
6 شهریور 91 19:05
واستا .. اول کیک منو بدین ..خوب حالا شیرینی بدین .. نخیرم ازین شیرنیا نمیخوام .. شیرینی بوس میخوام ضحا خانم .. خوب حالا من باید کادو بدم تولدت مبارک عزیزم
مامان صدف
18 شهریور 91 10:27
ضحی جان تولدت مبارک عزیزم. دعا میکنم عاقبت بخیر بشی و همیشه با وجودت به خونوادت آرامش بدی.