علی علی ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره

قشنگ ترین تجربه

لـــــــــــالا...

1391/7/25 22:14
2,373 بازدید
اشتراک گذاری

سلام رویای قشنگم

چند وقته می‌خوام بگم این مدل خوابیدنت به خودم رفته! که شب اگه صاف و مرتب بذارمت سر جا و پتو رو صاف و بی‌هیچ تائی بکشم تا زیر گلوت، ... خب اون‌وقته که شیطنت از پشت پنجره پرده کشیده، سر می‌کشه توی اتاق و اول پتو رو کنار می‌زنه؛ بعد شروع می‌کنه دست و پای تو رو به هوا پرت کردن، لبای قشنگت رو خندوندن و آوازای نصف شبیتو سر دادن. بعد هم چشمای خوشگلتو با پشت دست یکی یکی مالوندن و مالوندن و هر از گاهی هم مث دزدای دریایی  یه چشمتو بسته و یه چشمتو بازکردن، هی غلت این‌ور و غلت اون‌ور و چرخش‌های با زوایای مختلف ... تااااا ... تا بالاخره پسر کوچولوی من در نـــامیـــزون‌ترین شکل و موقعیت ممکن، گیر بیفته و وقتی که به نظر می‌آد تن کوچیکش چند تا پیچ خورده از بس که سر و دست و پا و تن، هر کدوم یه طرفن، ... اون‌وقت بالاخره پلک کوچولوها روی کوه ِ پتو سنگینی ‌کنن و ... پسرکم بخوابه. (معمولا این پروسه انقدر طولانی می‌شه که  تا به انجام برسه،من یه چند تا چرت پاره شده زدم و پا شدم! یا اینکه طاقت نیاوردم و بر گردوندمت تا دست‌کم با نیم ساعت تکون‌تکون‌های قوی و لالایی، چند دقیقه زودتر شب به خیر بشیم!)

این که از تو! اما، خودِ من هم شبای بی‌خواب‌زدگی، سر و ته خوابیدنم (یعنی اونجوری که تو نصف شب بتونی صورتم رو با یه حرکت پا صاف کنی!)، یا تا هرچقدر که تخت زاویه بده، کجکی خوابیدنم، یا مدل گلوله خوابیدنم (تقریبا اونطوری که تو، لوبیای من نه ماه توی دلم می‌خوابید)، یا دست به هوا! یا ... یا ... هر مدل نامرتبِ ممکن دیگه‌ خوابیدنم معمولا خوب جواب می‌ده!

این عکس هم مربوط به همین یه ساعت پیشه . دوربین دم دستم نبود با موبایل انداختم .از ترس اینکه مبادا صدای تیلیک تیلیک عکس گرفتن، خوابت رو بپرونه عجله ای وبا لرزش دست بین شاید 20 تا عکسی که از حالات مختلف انداختم فقط این یکی بدک نشد مابقی همه مات .اینم برای اینکه این پستت خالی از عکس نباشه اینجا میذارم.

 

 راستی مامانی قشنگم  تو یه عالمه پیشرفت داشتی توی این 3 ماهه و من هیچی هیچی نگفتم اصلا نمی دونم از کجا شروع کنم . اونوقت نمی دونم بنظرت این موضوع انقدددددر مهم بوده که نصفه شبی از همون شبای بی خواب زدگی بجای غلت زدن توی رختخواب یادم افتاده باشه  به اینکه تو لااقل یه چیزیت هم به من رفته و به قول خاله سلیمه نقش هویج رو نداشتم ... ؟؟ راستی یه نقل قولم از خاله سلیمه بگم و برم که هر وقت یادش میافتم هرجایی که باشم محاله که بلندبلند نخندم :" انقد برای علی صدای گربه و سگ و گاو و گوسفند در آوردم و بازی کردم باهاش تا بهش میگن ببعی چی میگه بچه منو نگاه میکنه، یه همچین استعداد هایی دارن اینجا تلف میشن  !!!!"

هرگز نبوده قلبِ من اینگونه گرم و سررررخ...خیلی خیلی دوسِت دارم

شبت بخیر شازده کوچولوی من

یک عدد مامان دچارسندروم بی خواب زدگی

ساعت ٠١:٥١ بامداد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

مامان الینا
24 مهر 91 13:24
چه حالی میده خوابیدن در زوایای مختلف ...رها و بی قید ای جوووووونم دست راستش منو کشته
مامان سانای
25 مهر 91 11:50
الهی جگر چه قشنگ خوابیده
زهرا از نی نی وبلاگ213
25 مهر 91 12:59
خیلی جالبه این بچه ی ما هم همینطوره! اولی که هنوز هم لگد پرانی و سروته خوابیدنش همان و چندبار پایین افتادن از تخت هم همان برام عادی شده دیگه.اما این یکی اعجوبه ایه
زهرا از نی نی وبلاگ213
25 مهر 91 13:40
خیلی خوشکل خوابیده نازییییییییییییی
مامان ماهان عشـ❤ــق
25 مهر 91 14:55
فدای تو بشم خاله جون با این مدل خواب.چند وقت قبل یکی از دوستان وبی نوشته بود بسرش شبا خیلی غلت میزنه به طوری که صبحها باید چند متر دورتر از رختخوابش برش دارن و ابراز نگرانی کرده بود یادمه بهش گفتم ما مادرا الکی نگران میشیما آخه اگه من در رو قفل نکنم فردا صبح باید ماهان رو از خونه همسایه بیارم. البته الان بهتره و تقریبا در حد آرنولد همین علی کوچولوی خودمونه و باشو فراتر از تخت نمیذاره.ولی اینکه نصف شب سرش کجای تخت باشه دیگه با خداست. اصلا شما مردا انگار تو خواب هم قلدرین ها.(بوران جون تو دیگه چرا؟)
مادر کوثر
25 مهر 91 19:59
عزیزمممممممممممممممم الهییییییییییی چه بامزه خوابیده آدم دلش میخواد از اون لپایی که یه کم معلومه یه بوس کوچیک بگیره و چه شیرینتر مامانیه مهربون این حالات رو توصیف کرد مرسی از حضور و تبریکتون بازم بیاید بروزیم
زهرا از نی نی وبلاگ213
25 مهر 91 20:07
میدونی من عاشق این عکسش شدم چند بار تا حالا اومدم نگاه کردمو رفتم!!!!!!!!!!!!! آدم میخواد ساندویچش کنه بخوره
زهرا از نی نی وبلاگ213
25 مهر 91 20:09
خصوصی
الهام مامان رامیلا
26 مهر 91 0:48
ای جانم رامیلای منم اینطوری میخوابه خودمم همینطوری هستم ای علی قشنگم و مادر مهربونش دوستون دارم حتما عکس می زارم الان درگیری زیاد دارم مامان علی برام دعا کن دوست خوبم
مامی امیرحسین(فاطمه)
27 مهر 91 9:39
ای جانمممم...ی عشقممم...چقدر ملوس میشین شما بچه ها وقت خواب؟آخه چقدر؟امیرحسین گاهی منو باباشو با لگد از تخت میندازه پایین!باور نمیکنی؟ لباست تو این عکس اونقدر مرتب و آهار زده است که آدم فکر میکنه فوتوشاپه!
مامان رومینا
27 مهر 91 10:00
ای جانم چطوری خوابیده علی کوچولو.خوابای خوب ببینی خاله
مهدی کوچولو
28 مهر 91 21:44
ای خدا جیگیر،چه با نمک خوابیدی عززززیییییزززم دلم خواست یه بوس محکم از لپت
مامان نیایش
30 مهر 91 17:35
عززززززززززززززززیزم قربون اون خوابیدنت زنده باشی الهی ما شاا لله بزرگ شدی و با نمک پسرک شیرین خدا حفظت کنه قند عسل شاه پسر
مامان نیایش
30 مهر 91 17:36
این دست قشنگا هم برای مامانی با استعداد که داره تلف میشه
مامان فاطمه
3 آبان 91 15:50
سلام خوبی مردک کوچکمون خوبه؟ بابایدور از خونه چطوره؟ امیدوارم همیشه خوب و سلامت باشید میدونیمن چی کار میکنم؟ هر روزی که اومدم پای سیستم به ازای روزهایی که گذشته پست خالی باز میکنم به امیدی که در اسرع وقت تکمیلش کنم. برای هر پست تارخ میزارم که یادم نره و ... شماهم با این کارت زودتر میتونی به تکمیل گذشتهها بپردازی چرا ازخواهری، سلیمه رو میگم کمک نمیگیری؟