"معلم" شورِ ما افسردنی نیست!
این روزها که می گذرد برایم شیرینی دلپذیری دارد. چه چیزها که از تو کوچولوی دلنشینم یاد می گیرم! از تو آموخته ام که : اگرچه شبی را با کم خوابی و دردهای کولیکی سر کرده باشم ، باز هم صبح که شد می توانم به روی دنیا بخندم. اگر دیگران من را به حال خودم رها کردند، زار نزنم و با هر چه که اطرافم هست شاد باشم حتی اگر یک جعبه ساده ی کفش باشد. اینکه اگر کسی آزارم داد اعتراض کنم و حقم را از او بگیرم! اما دلم همچو آینه صاف باشد و بی هیچ کینه ای، اگر رفع اختلاف شد به او بخندم! و و عاقبت اینکه زمانی که در کنار عزیزانم و در امنیت هستم و زمانی که گرسنه و خسته نیستم و می دانم که انسانهای اطرافم هم خوشحالند، حتی اگر از دارایی دنیا چیزی ن...