یک پایان...یک آغاز
"...و در آغاز هیچ نبود ، فقط کلمه بود و آن کلمه خدا بود ..."( انجیل) سلام امید زندگیم مرخصی شش ماه ی من بالاخره تموم شد. هروقت تهدید میشی به پایان ، حریص تری به ادامه،و این قانون بقاست. و این البته درد اینروزهای منه... پسرم،آدم های امروز بخشی از آینده تو هستند،بی آنکه بدونی... اگه دلگرمیها و مثبت اندیشیهای همسر عزیزم نبود.اگه مادرعزیزتراز جانم با وجود پدرمهربان و دوست داشتنی ام که از زیر عمل سنگینی به سلامت بیرون آمده(،با وجودی که همه مسئولیت خونه رو بردوش داره مسئولیت نگهداری از ضحی عزیزم رو ...) برای کمک اعلام آمادگی نمی کرد.اگه خواهرو برادرهای مهربانم اون همه اصرار نمی کردن،اگه مادر شوهرمهربانم با پست ک...