میم مثل مادر...
مادرم!
عزیزتر از جانم تا همیشه مفتخرم به زاده ی تو بودن.هرگز افتخاری بالاتر از این نداشته ام در تمام زندگی ام...که از ریشه ی تو ام... بر دست های خش خورده ات هزاران بوسه می زنم.جانم فدای بیقراری های مادرانه ات...روزت مبارک
امروز که دندان های خردمندیم به غایت رشد کرده اند و ....و امروز که خود مادرم،می فهمم که تو چه آزمونهای دشواری را می گذراندی. مادر عزیزم!آیا می توانم چون تو مادری بی همتا باشم و با دل خونین لب خندان بیاورم همچو جام؟زیر بار ناملایمات خم شوم اما خم به ابرو نیاورم و باز عاشق باشم و نور ببخشم ؟مؤمنانه؟چونان تو؟به هیچ نیاندیشم جز پرورش و بالندگی پسرم؟ می توانم آیا مادر...؟
بيش از اين هديهای برایت ندارم . می دانم تو دستهای همواره خالی ام را خواهی بخشيد...
مادرشوهر عزیز و خسته و دلسوزم، که روزهایی را که نوبت شماست که از علی مراقبت کنی، آنچنان از جان مایه می گذاری که پسرکم به دنبالت دلتنگ می شود و گریه می کند، که اگر مهربانی تو نبود، ادامه کار من امکان پذیر نبود...روزت مبارک ...
خدایا تو بهتر می دانی که طی این مرحله،بی همراهی اش ناممکن بود. سربلندش قرار ده در هر دو جهان.آمین
و شما همه زنان و مادران ایران زمین ، مادران باردار، مادران امیدوار و منتظر، مادران روزهای دور گذشته که دیگر نیستید، مادران روزهای دور آینده که هنوز نیامده اید، مادرانی که هرگز خود مادر نبوده اید اما چون مادران مهربان بوده اید و مادری کرده اید، و تمام انسان های مهربانی که مادرگونه مهر می ورزید روزتان مبارک.
پسر قشنگم ممنون که آمدی عمر و قلب من، گنجشکک من! عزیز دلم علی نازنینم ، اگر در شادباش این روز سهمی دارم، در پرتو نور وجود توست. وجودت مانا و مستدام باد....آمیــــــــــــــــــــــن