بارون میاد نم نم خوب شد پسر من هم
قشنگ ترین فواره آبی زندگیم سلام
سلامی به آرامش خوابهای ناز آبی رنگت
امشب بعد از یه غیبت 10 روزه اومدم وبلاگتو آپ کنم .
یه شب قشنگ پاییزی که یه بارون قشنگ هم لطیف تر و زیبایی شو صد چندان کرده
پسرم امروز بارون خوبی بارید و زمین تشنه رو حسابی سیراب کرد و شهرو از آلودگی پاک کرد.خدایا ازت ممنونیم به خاطربارون و همه نعمت های بی دریغت .
اگه این بارون چند روز پیش میومد حتما من هم باهاش بارونی می شدم وقتی صورت نازتو اونجور بی حال می دیدم .ولی الان حالم خوبه خیلی سرخوش وقتی صورت معصومت رو می بینم و اون لبخند نازت که یه نیروی اعجاب انگیز داره و نمی ذاره بعد از این چند شب بیداری ، احساس خواب آلودگی کنم.
این چند روزه خیلی دلم واسه دست وپا زدن های بی وقفه ت ،واسه خنده های شیرینت واسه وقتی که لباهای کوچولوتو می ذاشتم رو لپام و فوری می کردیشون تو دهنت ، واسه بغ بغو کردنت تنگ شده بود. هفته خیلی سختی بود برای هردومون .چه خوب که گذشت.
در عوض امروز هردوتایی خوبیم . هوا بسیار تمیزه و جون میده برای نفس کشیدن و من آرزو میکنم زودتر بزرگ شی و همدل و همزبون زیر بارون قدم بزنیم ،بشیم خیس خیس و من از این روزا برات بگم، هر ماجرایی از زندگیت رو به عنوان حکایتی ...اون روزا رو می بینم پسرم...
آهای بارون پائیزی کی گفته تو غمانگیزی
تو داری خاطراتم رو تو ذهن کوچه میریزی
بزن بارون به نام هرچه خوبیست...
پسرم داری وارد دهه دوم سه ماهگیت میشی و من هرروز شاهد پیشرفت هات هستم کم کم باید خودت رو واسه آزمون های تقویت هوش آماده کنی.
یاد گرفتی با انگشتای کوچولوت از خودت پذیرایی کنی ملچ مولوچی راه می ندازی که نگو. خیلی وقتا هم که گریه می کنی ( نه از اون گریه های بی امان که زمین و زمان رو به هم می دوزی هاااا نه ) خودتو با همین انگشتت (بعضی وقتام چهارتا انگشتت) آروم می کنی. وقتی از سالن یا از اتاق دیگه صدات می کنم یا برات شعر و آواز می خونم در هر حالتی که باشی آروم می شی و دنبال صدا می گردی ولی همچنان مقوله ای به نام دست خوردن حرف اول رو می زنه. می دونم که هنوز اسم قشنگت رو نمی شناسی ولی صداها رو ولحن صحبت کردن ها رو براحتی متوجه می شی قربون اون توجه ت برم عمر مامانی که همه وقتم رو پر کردی و به خودت اختصاص دادی . هیچ وقت نمیشه که برات وقت و حوصله نداشته باشم . تو تنها کسی هستی که هر وقت اراده کنی همه ی برنامه ریزی های من رو به نفع خودت به هم می ریزی .ضمنا کمر همت بستی که این وزن اضافی مامان رو هم به حداقل برسونی آخه در تمام مدت باید بغلم باشی و منم تخت روانت. خاله سلیمه اسمتو گذاشته امپراتور، خاله سمیه هم عالیجناب صدات می کنه
پسرک صداجغجغه ای مامان هوا کم کم داره سرد میشه و باید خیلی مراقب باشیم که سرما نخوریم.بخاری ها رو هم روشن کردیم.
ان شاالله زمستون خوبی رو پیش رو داشته باشیم گل گلکم
"تو قند شدی و حل شدی در جانم"
قندعسل ٧٠ روزه من ،دیدن یه لبخند تو از همه دنیا برام با ارزش تره