علی علی ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 7 روز سن داره

قشنگ ترین تجربه

(◕‿◕)تجربه ای شیرین(◕‿◕)

1390/12/5 15:49
1,528 بازدید
اشتراک گذاری

  

...و تنها فقط برای یک روز دیگر
صندلی غذاخوری ،قابلمه ها و ظروف غذاخوری خریداری شده
برنج برای فرنی و بادام برای حریره آسیاب شده
دستان مادرانه ای در اشتیاق غذا دادن
و
دهان کودکانه ای در انتظار تجربه دنیای شگفت انگیز خوراکی ها...

 عزیز دل مامان این عکسا مربوط به 165 روزگیته ولی ازونجایی که مامان تنبلی داری وبه لطف اینترنت  لاک پشتی تنبل تر از اون نیشخند این عکسا رو الان و اینجا واست میذارم. توی پست بعدی یه عالمه عکس داری منتظر باش.سعی می کنم در پست بعدتریش عکس اتاق و وسایلت رو و اتاقنامه ت رو(هرچنددیره) بذارم که یادگار بمونه اگر سرعت این دهکده جهانی با سرعت"اینترنت ملی " ما همگام شود...

دیگر ز شاخ سرو سهی بلبل صبور..... گلبانگ زد که چشم بد از روی گل به دور

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

الهام مامان رامیلا
5 اسفند 90 15:48
سلام عزیزم چقدر ناناز شده این خشگل پسر ما راستی همین الان آپیدم دوست داشتی بیا خوشحال میشم بوسسسسس


ممنون خاله جون. حتما میام
مامی امیرحسین
5 اسفند 90 15:50
وای پوران چقدررررررررررررر عکس دمرش خوشگل شده...چقدرشبیه امیرحسینه فقط امیرحسین کچله!


چشای خوشگلت خوشگل میبینه. کاملا باهات موافقم توی خیلی از عکسا شبیه همن.هههههههههه یه جوری میگی انگار علی یه عالمه مو رو کللشه. این دو تار شوید جلوشه از بغل ندیدیش. عکسای بعدی حرفمو تایید می کنه

مامی امیرحسین
5 اسفند 90 15:53
6 ماهگیت مبارک عزیزدل خاله...ایشالا 6ماهه کربلا نگهدارت باشه...غذاخورشدنتم مبارک نفسم...اگه مثل امیرحسین شکمو باشی که الانتو عشق است



ممنون خاله مهربونم. اگه ببینی چه رقت انگیز ماها رو نیگاه می کنه وقتی غذا می خوریم. فکر کنم تلافی این چند مدت رو حتما در میاره

مامان آرینا موفرفری
5 اسفند 90 17:44
نوش جان خاله.چه عکسای قشنگی می بوسمت.


ممنون خاله جونم
محمد سبحان
5 اسفند 90 19:57
چه عجب عکس گذاشتین. دلمون تنگ شده بود واسه شاه پسر
محمد سبحان
5 اسفند 90 19:58
عکسا خیلی قشنگن. واقعا شکلاتی تو پسر


ممنون عمو جون
مامانی وروجک
5 اسفند 90 22:41
دستت درد نکنه بانو!دلمون برای علی جون اندازه سوراخ جوراب مورچه شده بود از بس ندیدیمش علی جون خاله غذا خورشدنت مبارک همه چی بخور وتپل مپل بشو باشه!


قربونتون برم خاله خوبم
fatemehh
6 اسفند 90 8:47
سلام لان که بعد از مدت طولانی زمان اجازه داد پای سیستم بشینم اول کار آومدم خونتون وبه علی کوچولو سر زدم دلم تنگ شده بود ماشالله بزرگ شده چقدر عکس دمرش نازه
نمک نمک
منم غذای فاطمه رو شروع کردم


سلام عزیزم. خیلی خوش اومدی صفا آوردی. منم خیلی دلتنگتون بودم. هربار که میومدم سر میزدم دیدم آپ نکردی دلم می گرفت. شما لطف داری خاله جون. به سلامتی پس فاطمه هم فرنی خور شد من از امروز شروع کردم عکساشو بعدا میذارم
مامان صدف
6 اسفند 90 8:52
امیدوارم اول کار بهش ته دیک ندی بخوره


چیه نکنه خودت سابقه داری مامانی پس بگو صدفی اینقدر بلا شده ته دیگ خورش کردی. فکر می کنم علی خیلی شکمو باشه البته به من نرفته ها می ترسم بگم به باباش رفته
مادر کوثر و علی
6 اسفند 90 11:28
وای چه پسمل خوردنی و خوشملیییییییییییی

ماشالله به این مامان هنرمند و دوست داشتنی


ممنون خاله جون. خیلی خیلی لطف دارین به ما
صوفیا
6 اسفند 90 15:38



ممنون عزیزم از حضورتون. ولی نتونستم وارد وبت بشم. باز نشد عزیزم
مامان ثنا و ثمین
6 اسفند 90 15:41
دست مامان جونت درد نکنه علی کوشولو.غذا بخول تا قوی بشی و زودی بزرگ بشی


چشم خاله جون
محيا كوچولو
6 اسفند 90 22:52
شيش ماهيگت مبارك علي كوچولوي با نمك و خوشگل، به ماماني بگو غذاهاي خوب خوب بهت بده نترسه


ممنون خالهجون. چشم حتما اطاعت میشه
مامان رها
6 اسفند 90 23:16
عزیزم تبریک میگم خانومی امیدوارم علی جون خوشها خوراک باشه و مثل رهای من اذیت نکنه


ممنون خاله خوبم ان شالله خدا از زبونتون بشنوه
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
7 اسفند 90 13:52
سلام.مبارکه.مث این که دیر اومدم.آخه ماهان این چند روز سرما خورده بود حسابی درگیر بودم.جسمی و فکری.
راستی از همین اول نباید بادام رو به غذاش اضاف کنی.
اول فقط آرد برنج و آب.
از کمش هم شروع میشه.
اگه بخواین توضیح مفصل تر بدم ولی پیشنهاد میدم یه سر به دکتر مدنی بزنین.من برای غذای ماهان از دستور ایشون استفاده کردم و خدا رو شکر ماهان بد غذا نیست و از این بابت خیالم راحته.


ان شالله که الان حال ماهانی بهتره. ممنون از یادآوریت دوست خوب و فهمیده من. نه تا یه هفته فعلا فقط فرنی و هفته دوم حریره و بعد ان شالله سوپ. اتفاقا پزشک علی دکتر مدنیه. ولی ایندفعه چون مرخصیه می خوام ببرمش پیش دکتر پیشوا تعریفش رو زیاد شنیدم شما می شناسیش؟ خوشجال میشم از تجربیات مفیدت بهره مند بشم دوست گلم

مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
7 اسفند 90 23:31
سلام.نه من دکتر پیشوا نبردم ماهان رو ولی از دکتر گشتاسبی راضی بودم.البته البرزی هم فوق العاده س.فقط حیف که مطب نداره.بیمارستان دنا میشینه.فوق تخصصه بیماریهای عفونی اطفاله.
البته یه وقتا نیستش و کسی رو جاش میذاره.برای نوبت دهی باید صبح به دنا زنگ بزنین.حتما ازشون بپرسید که خود دکتر البرزی هستن یا خیر؟کسی که جاش میشینه من یه بار رفتم ولی راضی نبودم.
ایشالله که تن علی جون به ناز طبیبان نیازمند نباشه و فقط برای چکاب بره دکتر.


ممنون از راهنماییت. اتفاقا اولین دکتر علی بعد از تولد دکتر البرزی بود که واقعا راضی بودم ولی الان ایران نیست. اگه منظورت دکتر موحدیه منم با همه اخلاق خوبی که داشت از دست و دلبازیه بی حدش توی تجویز دارو دلزده شدم و تا الان دکتر مدنی که راضی بودم. در مورد دکتر گشتاسبی هم زیاد شنیدم ممنون از اطلاعات مفیدت دوستم بازم مزاحمت میشم
فرناز مامان رادین
8 اسفند 90 16:56
وای عزیز خاله چه زود بزرگ شدی علی جون. شش ماهگی و مجوز ورودت به دنیای خوراکی هارو تبریک می گم.لذت ببر از این دنیای خوشمزه


ممنون خاله عزیزم