علی علی ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

قشنگ ترین تجربه

به نام پدر...

1391/3/15 14:09
1,852 بازدید
اشتراک گذاری

با پدرم: از روزهای طولانی و سختمان حرف نمی زنم. از قلوه سنگ ها و نا همواری های راهمان نمی گویم.حالا که در سنگر قلب یکدگر پناه جسته ایم، بازگویی دردها برای چه ؟که همه شان، همه آن ناگفته های دیگر هم زود در گرمای جان های عاشقمان ذوب می شود. خشنود و شادیم از داشته های کوچکمان. سیب دلکمان می تپد برای ذره ذره آرامش رخنه کرده در زندگیمان.. آفتاب می تابد دوباره روی پوستمان از پس ابرهاییکه مارادر گذر شکوهمندشان سلام می گویند،. .پدرم اگرچه  با این بالهای چروکیده، هرچند که خیس خورده اند و دیگر شاید به درد پریدن می دانم که نمی خورند، اما هنوز گرمی و دلارامی آغوشت با من است پدر و هنوز امیدواریم به عبور...

پدرم !من لحظه ای ازآن عصرهای هرچند لاغر را، شام های خورده یا نخورده از فرط خستگی را؛ چهره مهربان و خسته ات راپدر! با هیچ چیز دیگری در دنیا عوض نمی کنم... سخت وامدار و مقروض توام پدر! و خوب می دانم که اگر همه دارایی های جهان را هم گرد بیاورم نخواهم توانست ذره ای از این وام را باز بپردازم...خوشحالم برای همه آن لحظه هایی که هستی ، که خدا  دوباره تورا به ما بخشید که سایبانمان باشی ، که ما هم باشیم مستدام...دوستت دارم پدر. روزت مبارک

با پدر همسرم:فرشته من!عزیزترینم، متشكرم كه هستی و من چه مفتخرم! می خواهم ذره ای از تصوير دلنشينت را با همه قسمت کنم امروز. قلبم همه فدای تو و محبتت. هیچ می دانی برق چشمان مهربانت لبخند شیرینت ، خنده هایت، حضورت ، حضور پروانه وارت برای علی که هر لحظه بر گردش می چرخی بزرگوارانه! وجودت همه و همه مرا سرشار از امید می کند من و پسرم را ... ؟ چقدر خوشبختیم که تو را داریم پدرم.. همیشه به بودنت نیاز دارم....روزت مبارک

با همسرم! امروز و این ساعتم فقط برای توست! می دانی که خیلی از حرفها را نمی شود گفت، نه فقط برای اینکه اینجا تفرجگاه هزاران جفت چشم نامحرم است که می آیند و می روند، بلکه برای اینکه گاهی حرفها را نباید و نمی شود گفت، از مزه می افتند، رنگ می بازند. باید نگفتشان! باید در دل نگاهشان داشت، کهنه شان کرد و از طعم سکرآورشان سرمست شد. مگر نشنیدی که شازده کوچولوی آنتوان سنت اگزوپری گفت: زیبایی صحرا به خاطر چاههایی است که در دل دارد و دیده نمی شوند؟ زندگی ام سرشار از همین حسهای در بیان ناگنجیدنی ام به توست... تویی که در زلال روح سیم گونت همیشه می شود حسی از عشق وصف ناشدنی به همه انسانها چشید. تویی که بهترین دوست منی، تو، ای عشق ناب! چه خوشبختم که هستی. ای همه هستی ام، خورشید شبهای زندگی ام، روزت مبارک!

با پسرم! شیرین ترین دلچسب این روزهای من. تو ایمان من... . می دانی؟ فهمیده ام که هیچ رنجی نمی تواند آن سودای کنجکاوی و شوق امتحان و ماجراجویی را از تو بگیرد، حتی کابوس های مادرت که حالا دیگر می ترسد از آینده. تو شهامتش را داری... بی خود نیست که اصلا تصمیم گرفتی به دنیا بیایی و جهان را با همه نرمی و زبری اش بچشی. بیخود نیست که علی بودن را انتخاب کردی با اینکه ممکن است آسان نباشد علی وار زندگی کردن و ازینرو تورا علی نامیدیم که بزرگ باشی که صبور باشی که ببخشی و ببخشایی چون جد بزرگوارت علی! با اینکه والدینت ناشی اند و پرمشغله و درگیر. کم تجربه اند و گاه شکننده.... روزت مبارک مرد کوچک من!

با اینکه همیشه توراعزیزم،علی کوچولو می نامم. اما تو بزرگی چون نام عزیزت! به اندازه همان تصمیمی که یک سال و اندی پیش گرفتی برای آمدن . همه روزت مبارک پدر آینده همه نوادگان من...!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

مهسا مامان مرسانا
15 خرداد 91 12:03
من با تمام وجود از خوندن وبلاگ لذت میبرم......

این روز عزیز رو به پدر بزرگ ها وبابا وخود علی کوچولو تبریک میگم.....الهی که همیشه تندرست باشید


ممنون عزیز دلم. من هم با همه وجوم انرژی می گیرم از حرفا و عکسا و ذوق و هنر ت توی خونه قشنگ دخملکت.می بوسمتون
مامان سانای
16 خرداد 91 8:30
سلام
روز پدر برهمه پدران فداکار مبارک بخصوص به علی کوچولو پدر آینده


ممنون دوست گلم
زهرا از نی نی وبلاگ213
16 خرداد 91 8:47
ولادت علی (ع) و روز پدر رو به شما و خانواده تون تبریک میگم.


ممنون عزیزم بر شما هم مبارک
مامان نیایش
16 خرداد 91 11:14
مثل همیشه ناب
مثل همیشه خوندنی
مثل همیشه
مثل همیشه چیزی برای گفتن ندارم جز اینکه بگم لذت بردم
مبارک باشه این روز و همه روزهای عزیز خدا بر شما و بابایی مهربون و علی ، بزرگ مرد کوچک و بابای آینده های زیبا ان شا الله
سایه پدر ها بر سر شما جاویدان و سبز و شادی مهمون خونه هاتون همیشه


فدای اون نگاه قشنگت به همه چیز عزیز مهربونم
نیلوفر آبی
16 خرداد 91 11:56
همه روزت مبارک پدر آینده همه نوادگان من...!


خیلی زیبا بود . مثل همیشه .
ممنونم که به وبم سر زدین. خیلی خوشحالم کردین . با اجازه و البته با افتخار لینک شدین
دوستتون دارم


همه دقایقت مبارک خاله مهربونم... زیبا می بینی زیای روح ملیح من. اجازه نمیخواد دوستم. ببخشید که دیر اومدم. شما هم در لیست دوستان خوب من هستی با افتخار

الهام مامان رامیلا
16 خرداد 91 12:25
دوست خیلی خوبم این روز رو به همه کسانی که اسمشون رو بردی تبریک میگم مخصوصا به مرد کوچیکمون انشالله سایشون بالای سرت باشه بوس برای شما و علی جون


ممنون عزیز دلم . بر شما و همسر گرامی هم مبارک
مادر کوثر
16 خرداد 91 14:22
سلام عزیزم
خیلی خیلی خیلی زیبا نوشتی

مخصوصا برای همسرت
دوست دارم
میلاد مبارک


مثل همیشه زیبا می بینی و می خونی.... خیلی خیلی خیلی خوشحالم ازینکه به آغوش ما برگشتی چشم به راهت بودیم همیشه. مرسی از حضورت خوشحالم که می نویسی از نو
مامی امیرحسین
16 خرداد 91 20:16
پوران جونم این روز بزرگ رو به پدر مهربونت که چون تو گلی رو پروریده و به پدر همسر مهربونت که اونطور که تو ازشون یاد کردی حتما انسان بزرگوار و شریفی هستن و به همسر بسیار بسیار محترمت که امیدوارم هر چه زودتر دوباره جمع بشین زیر یک سقف ساده دوست داشتنی با یک فنجان عشق و به علی کوچولوی تازنینم که به حق شایسته نام بزرگشه تبریک میگم.....


فدای همه مهربونیات فاطمه گلم ممنون از دعاهای قشنگ و روح بخشت
مامانی وروجک
17 خرداد 91 11:38
ای جاااااااااااان چه زیبا بود!من هم این روز رو به همسری و پدر و پدر شوهر عزیزت و همچنین علی جووووووووووووووووووونم تبریک میگم


زیبا می بینی فاطمه گلم. بر شما هم مبارک . بووووس
زهره مامان هلیا
17 خرداد 91 13:01
خاله فدات شه درست دیر شده ولی هر روز برا گل پسرایی مثل تو روز مرد هست پس روز شما و بابایی مبارک


فدای شما خاله خوبم شما هر وقت بیای اینجا تازه ای و با نشاط . ممنون از محبتت
نفیسه
20 خرداد 91 8:26
خوش به حال علی جون که همچین مامانی داره ، عاشق نوشته هاتم . . .

پدر و همسر و علی جون به سلامت باشند


خوش به حال من که دوست عزیزی مث شما دارم. عاشق وجودتم. سر شما هم سلامت دوست