برای سپیده ی صبحم ***ضحی***
(زهرا-خاله سمیه (مامان ضحی)- ضحی-باغ پدربزرگ) برای تو عزیزِِِ ِجانم که با حضورت دنیای همه ی ما بهتر از آنی شد که پیش از این بود. ضحای کوچک من،شیرین ِ شیرین زبانم !آنروزها آمدنت برای همه ی ما یک تصور دلنشین و یک روزشمار معکوس شده بود .اشتياق برای ديدنت، بوسيدنت و دوستی با تو...و تو آمدی در سحرگاه چهاردهم رمضان در سپیده دم سوم شهریور ٨٩ ،وقت اذان صبح ...به گمانم حالا دیگر ضحای قصه ی ما خوب می داند که همه ی ما به داشتنش به خود می بالیم (تاریخ عکس :بیست مرداد) بانوی شهریوری من ! اما کسی دیگر هم هست که با تو حرفی دارد. آن چشمهای درشت و نگاه عمیقش را ببین که هم...